شکوه آفتاب
درشب مهتاب آفتاب ، شکوها دارد چرا
درد از بی دردی ، امت ناسپاس دارد چرا
آن بصیرت خورشید ، شکایت بر سر چاه دارد چرا
گفتگو باصاحب ، زنا مردی ها دارد چرا
آسمان ابر شده ، از بارش چشم شما
ای امین رهبر حیدر نما ، پای پایم باشما
گرشما لب ترکنی، کهنه سربازیم پای پایم باشما
نور خورشید ماه را به وجدآورد است، ما همه ماهیم باشما
ای امین یوسف از راه میرسد در این مهورباشما
گر خدا توفیق دهد صف به صف ایستادایم باشما
[ دوشنبه 93/2/15 ] [ 5:53 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]